goohardasht.com/ehsanmahdavi74
گل صداقت
دویست و پنجاه سال پیش
از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت
کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب
کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق
شاهزاده بود.
دختر گفت
او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی
زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است
که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز
موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای
می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده
چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند.
دختر
پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با
باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی
نرویید.
روز
ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل
بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و
در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!
همه
اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.
شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را
سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت ... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم
بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!
به نظر شما در این دوره زمونه گل صداقت رو کسی هست که پرورش بده و با تمام وجود تقدیم بهترین و عزیز ترین کس خود کنه ؟!!!!!!!!!!!!
دمی با فاطمه زهرا (س) , ام ابیها
چگونه انرژی منفی را از خود دور کنیم
با انتخاب دسر مورد علاقهتان شخصيت وجوديتان را كشف كنيد
180489 بازدید
16 بازدید امروز
17 بازدید دیروز
558 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian